ترجمه مقاله

دخن

لغت‌نامه دهخدا

دخن . [ دُ ] (ع اِ) ارزن . ارزن که بهندی کنکنی یا چنیاست . (منتهی الارب ). غله ای باشد که آن را ارزن و گاورس گویند و بهندی چنیا نامند. (غیاث ). گاورس . (دهار). گاورس یا دانه ای است از گاورس کوچکتر. ارزن ریزترست و گاورس همانست . (یادداشت مؤلف ). گال . ج ، دخان . (مهذب الاسماء). در ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان جاورس دانسته شده است و نیز گفته شده است که قوت او و جاورس یکیست . حکیم مؤمن در تحفه گوید ارزن است و قسمی از جاورس باشد و از آن بزرگتر و در طبع مثل او و در افعال و خواص مانند آن . صاحب اختیارات بدیعی گوید به شیرازی الم نامند و نوعی ازجاورس باشد و بگفته ٔ صاحب آنندراج ارزن است و نام هندی آن کنگی یا چنیا است و گاورس را به هندی باجرا گویند. از مجموع آنچه نقل شد برمی آید که ارزن نوع ریزو زردتر و گاورس نوع درشت و سفیدتر این دانه است .
ترجمه مقاله