ترجمه مقاله

ددی

لغت‌نامه دهخدا

ددی . [ دَ] (حامص ) سبعیت . درندگی ددگی . دد بودن :
زان از ددگان بر او بدی نیست
کآلایشی از ددی در او نیست .

نظامی .


از بسکه ددانش دیده بودند
از خوی ددی بریده بودند.

نظامی .


ترجمه مقاله