ترجمه مقاله

دراج

لغت‌نامه دهخدا

دراج . [ دُرْ را ] (اِخ ) دهی از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، در 29هزارگزی شمال باختری قره آغاج و هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ مراغه - پیمانه . کوهستانی ، معتدل . 480 تن سکنه . آب آن از چشمه سارها. محصول : غلات ، نخود، بزرک . شغل اهالی : زراعت ، صنایع دستی : جاجیم بافی و راه آن مالرو است . و در دو محل بفاصله ٔ 2 کیلومتر بنام دراج بالا و پائین مشهور، و سکنه ٔ دراج پائین 185 نفر میباشد. (به این قریه ها تراش هم میگویند). (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ترجمه مقاله