ترجمه مقاله

دراقن

لغت‌نامه دهخدا

دراقن . [ دُ ق ِ / دُرْ را ق ِ ] (ع اِ) زردآلو و شفتالو و آن لغتی است شامی . (از منتهی الارب ). خوخ . (ذیل اقرب الموارد از تاج ). شفتالو. هلو. خوخ . و اینکه صاحب قاموس گوید: الدراقن کعلابط و یشدد، المشمش و الخوخ شامیة، خلطی است چه مشمش زردآلو و دراقن و خوخ شفتالو باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا). عربهای شام خوخ را دراقن گویند و آن معرب از سریانی یارومی است . (از المعرب جوالیقی ص 143 از ابن درید).
ترجمه مقاله