ترجمه مقاله

درخواندن

لغت‌نامه دهخدا

درخواندن . [ دَ خوا /خا دَ ] (مص مرکب ) خواندن . آواز کردن . پیش طلبیدن : دهگان و پنجگان را همی درخواندندی [ به خانه ٔ خواب ذوالاعواد ] و همی کشتند، تا مهتران سپری شدند. (مجمل التواریخ و القصص ). رجوع به خواندن شود.
ترجمه مقاله