ترجمه مقاله

درخواه

لغت‌نامه دهخدا

درخواه . [ دَ خوا / خا ه ] (اِمص مرکب ) درخواست و التماس . (برهان ).خواهش . استدعا : مردی از ایشان گفت : درخواه من از حضرت شکایت فقر و تنگدستی و حکایت نکایت روزگار دون پرست باشد. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان آوی ص 91).
آورده ام این ثنا و دارم
درخواه ز حضرتت دعائی .

خواجه جمال الدین سلمان (از آنندراج ).


|| (نف مرکب )درخواهنده . گدا و گدائی کننده . (برهان ) (از آنندراج ). || (فعل امر) فعل امر از خواستن یعنی التماس کن . (از برهان ) (از آنندراج ).
ترجمه مقاله