ترجمه مقاله

دردآلود

لغت‌نامه دهخدا

دردآلود. [ دُ ] (ن مف مرکب ) دردآلوده . هر چیز روانی مانند آب و یا شیر که کدر و آلوده به دردی باشد. (ناظم الاطباء). توأم با دُرد. تیره . کدر. به لای آمیخته . (یادداشت مرحوم دهخدا) :
باده دردآلودتان مجنون کند
صافی ار باشد ندانم چون کند.

مولوی ؟


ترجمه مقاله