ترجمه مقاله

درزی

لغت‌نامه دهخدا

درزی . [ دُ / دَ ] (اِخ ) محمدبن اسماعیل درزی ، مکنی به ابوعبداﷲ. از صاحبان دعوت برای تألیه و پرستش الحاکم بأمراﷲ عبیدی فاطمی . نسبت طایفه ٔ درزیه به اوست . گویند که او ایرانی الاصل است و در اواخر سال 407 هَ . ق .وارد مصر شد و بخدمت الحاکم بأمراﷲ درآمد، و برای او کتابی تصنیف کرد که در آن چنین آمده است که روح آدم به علی بن ابی طالب (ع ) منتقل گشت و از او به اسلاف الحاکم بأمراﷲ حلول کرد و از یکی پس از دیگری این حلول ادامه داشت تا به خود الحاکم رسید، ابوعبداﷲ در دعوت به پرستش الحاکم بأمراﷲ با حمزةبن علی زوزنی همداستان شد و گروه کثیری از مردم به آنان پیوستند.
اما در مورد ضبط این کلمه زبیدی در تاج العروس گوید صحیح آن درزی بفتح اول است نسبت به «اولاد درزة» به معنی دوزندگان و جولاهگان ، و ذهبی در سیرالنبلاء او را لقب «دروزی » داده است . اما غزی در نهرالذهب گوید دروزیها را مردم به ابوعبداﷲ درزی نسبت می دهند با اینکه این طایفه از او اکراه دارند زیرا قائل به اموری است که مخالف اعتقادات آنان می باشد، و برخی نسبت آنان را به طیروز یکی از بلاد فارس دانند. برخی بر این عقیده اند که الحاکم او را برای نشر دعوت به شام فرستاد و وی در وادی تیم در نزدیکی جبل الشیخ فرود آمد و در زد و خوردی که با مغولان داشت به سال 411 هَ . ق . بقتل رسید. اما دروزیها تا بامروز همگی براین عقیده اند که ابوعبداﷲ درزی در اواخر عمر خود ازالحاکم برگشته و با وی دشمن شده بود، و برخی او را همان نَشْتَکین (انوشتکین ) درزی دانند که به سال 410هَ . ق . به امر الحاکم به قتل رسید. بهرحال در نام و نسب و ترجمه ٔ احوال وی مانند سایر افراد این گروه ابهامات بسیاری وجود دارد. (از الاعلام زرکلی ج 6 ص 259)از سیر النبلاء و تاج العروس ذیل درز) (از نهر الذهب ج 1 ص 214) (از خلاصة الاثر ج 3 ص 268) (از النجوم الزاهرة ج 4 ص 184) (از خطط الشام ج 6 ص 268).
ترجمه مقاله