ترجمه مقاله

درسته

لغت‌نامه دهخدا

درسته . [ دُ رُ ت َ / ت ِ ] (ص ) در تداول عوام ، تمام . ناشکسته . کامل . که قسمتی از آنرا نبریده اند. بی شکستن یا بریدن جزئی از آن . که چیزی از آن شکسته یا بریده نباشد. هیچ از آن ناشکسته . هیچ از آن ناگرفته . بی آنکه پاره ای از آن بریده یا شکسته باشند، چون : کله قند درسته و خربزه ٔدرسته و قرص نان درسته . (یادداشت مرحوم دهخدا). || (اِمص ) سلامت . صحت . مقابل بیماری . درستی .
- درسته و سادته ؛ دخل علی رسول اﷲ سلمان فقال له درسته وسادته . قال محمدبن ألیل : أظنه مرحباً و أهلا. ظاهراً این دو کلمه «دُرُستیه » و «شادیه » باشد و «َیه » در پهلوی علامت مصدر است ، پس معنی الصحة و المسرة است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله