ترجمه مقاله

درفشانی

لغت‌نامه دهخدا

درفشانی . [ دُ ف َ / ف ِ ] (حامص مرکب ) عمل درفشان . پراکندن در. درافشانی . افشاندن دُر. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- درفشانی کردن ؛ در پراکندن .
|| سخنان سخت نیکو گفتن . (یادداشت مرحوم دهخدا).
- درفشانی کردن ؛ سخنان نیکو گفتن :
چشم سعدی بر امید روی یار
چون دهانش درفشانی می کند.

سعدی .


ترجمه مقاله