درم دان
لغتنامه دهخدا
درم دان . [ دِ رَ ](اِ مرکب ) ظرفی که درمها در آن نگه دارند. (آنندراج ). صندوق پول . کیسه ٔ پول . (ناظم الاطباء) :
قلمدانش از بس درم دان شده
غلافش به دستور همیان شده .
قلمدانش از بس درم دان شده
غلافش به دستور همیان شده .
ملا طغرا(از آنندراج ).