درم ریختن
لغتنامه دهخدا
درم ریختن . [ دِ رَم ْ ت َ ] (مص مرکب ) ریختن درم . افشاندن درم . || نور افشاندن . نور پاشیدن .
- درم ریختن ماه ؛ نور افشانی کردن ماه :
ماه در آب چون درم ریزد
هر کجا ماهیی است بگریزد.
- درم ریختن ماه ؛ نور افشانی کردن ماه :
ماه در آب چون درم ریزد
هر کجا ماهیی است بگریزد.
نظامی .