ترجمه مقاله

درم زدن

لغت‌نامه دهخدا

درم زدن . [ دِ رَ زَ دَ ] (مص مرکب ) سکه زدن . طبع. (دهار). میخ کردن سکه . ضرب کردن سکه : مَسَکّة؛ آن جای که درم زنند. (دهار).
ترجمه مقاله