ترجمه مقاله

دروغ کردن

لغت‌نامه دهخدا

دروغ کردن . [ دُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خلاف کردن . به ناراستی کشاندن .
- دروغ کردن وعده را ؛ خلف وعد. خلاف ، اخلاف وعده . (یادداشت مرحوم دهخدا).
- دروغ کردن در سخن ؛ سمهجة. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله