دروغ آزمائی
لغتنامه دهخدا
دروغ آزمائی . [ دُ زْ / زِ ] (حامص مرکب ) دروغ آزمای . آزمودن دروغ . پرداختن به دروغ . دروغگویی . عمل دروغ آزما :
دروغ آزمائی نباشد ز رای
که از رای ماند بزرگی بجای .
و رجوع به دروغ آزمای شود.
دروغ آزمائی نباشد ز رای
که از رای ماند بزرگی بجای .
فردوسی .
و رجوع به دروغ آزمای شود.