درکو
لغتنامه دهخدا
درکو. [ دَ ] (اِخ ) قریه ای است سه فرسنگی کمتر مغرب شنبه . (فارسنامه ٔ ناصری ). این ده اکنون در دو قسمت شمالی و جنوبی قرار دارد:
1 - درکوی شمالی ، و آن دهی است از دهستان شنبه ٔ بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع در 48 هزارگزی جنوب خاوری خورموج و 3 هزارگزی جنوب رودمند، با 250 تن سکنه . آب آن از چاه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
2 - درکوی جنوبی ، و آن دهی است از دهستان شنبه ٔ بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع در 48 هزارگزی جنوب خاوری خورموج و 3500 گزی جنوب رودمند، با 260 تن سکنه . آب آن از چاه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
1 - درکوی شمالی ، و آن دهی است از دهستان شنبه ٔ بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع در 48 هزارگزی جنوب خاوری خورموج و 3 هزارگزی جنوب رودمند، با 250 تن سکنه . آب آن از چاه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
2 - درکوی جنوبی ، و آن دهی است از دهستان شنبه ٔ بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع در 48 هزارگزی جنوب خاوری خورموج و 3500 گزی جنوب رودمند، با 260 تن سکنه . آب آن از چاه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).