ترجمه مقاله

دریایک

لغت‌نامه دهخدا

دریایک . [ دَرْ ی َ ] (اِ مصغر) دریاچه . دریاژه . دریاهک . دریااک : اندر وی [ مملکت روم ] دریایکهای خرد است و کوهها و حصارها. (حدود العالم ). از بعضی متقدمان حکایت است که آبه دریا یکی بوده است ... و قم و ساوه در آن حال هر دو دریا یکی بودند. (تاریخ قم ص 79). از عجایب قم نمکستانی است که به فراهان است به قرب فارجان و آن مانند دریایکی است ... مجموع آبهای آن مواضع بدان دریایک روانه گردانند. (تاریخ قم ص 88).
ترجمه مقاله