ترجمه مقاله

دریای شهد

لغت‌نامه دهخدا

دریای شهد. [ دَرْ ی ِ ش َ ] (اِخ ) دریای سرهند. (آنندراج از عنصر دانش ) :
بیاورد سیصد عماری و مهد
گذر کرد زان سوی دریای شهد.

فردوسی (از آنندراج ).


به دریای شهدش فگندیم رخت
چو پالوده با کشتی لخت لخت .

وحید (در تعریف پالوده از آنندراج ).


ترجمه مقاله