ترجمه مقاله

دساس

لغت‌نامه دهخدا

دساس . [ دَس ْ سا ] (ع ص ) بسیارمکر. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به دَس ّ شود. || (اِ) ماری است خبیث که دهن ندارد و از بینی گزد و دم را از سر او فرق نتوان کرد. (منتهی الارب ). یک نوع مار خبیث و زهردار. (ناظم الاطباء). نام قسمی مار که سر و دم آن به یکدیگر ماند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ماری است قرمزرنگ چون خون که سر و دم آن باریک وتیز است . نَکّاز. (از اقرب الموارد). || گویند: العِرق دساس ؛ و آن مثلی است در مورد اینکه صفات پدران به فرزندان می پیوندد. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله