دست بندی
لغتنامه دهخدا
دست بندی . [ دَ ب َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بستن دست . || آن است که یک یک دست حیوانات را رسن بسته به میخ می بندند. (آنندراج ) :
گهت چون فرشته بلندی دهد
گهت با ددان دستبندی دهد.
|| طریقه ٔ نشستن سگ و حیوانات مشابه آن . || گرفتاری . || فروتنی و تواضع. (ناظم الاطباء).
گهت چون فرشته بلندی دهد
گهت با ددان دستبندی دهد.
نظامی .
|| طریقه ٔ نشستن سگ و حیوانات مشابه آن . || گرفتاری . || فروتنی و تواضع. (ناظم الاطباء).