ترجمه مقاله

دست مایه

لغت‌نامه دهخدا

دست مایه . [ دَ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) مایه ٔ دست . سرمایه . (آنندراج ) (غیاث ) : استکفافی در علم استیفا ساخته است که دستمایه است مر جمله ٔ حساب را. (لباب الالباب چ براون ص 109). چه ترجمه ٔ کلیله و دمنه که ساخته است [ نصراﷲ منشی ] دستمایه ٔ جمله ٔ کتاب و اصحاب صنعت است . (لباب الالباب ).
ترجمه مقاله