ترجمه مقاله

دست واداشتن

لغت‌نامه دهخدا

دست واداشتن . [ دَ ت َ ] (مص مرکب ) رها کردن . دست برداشتن .
- دست از سبال کسی واداشتن یا دست از سبیل یا بروت کسی واداشتن ؛ کنایه از ترک چیزی کردن یا رها کردن چیزی است . (از فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی ) :
در گوی و در چهی ای قلتبان
دست وادار از سبال دیگران .

مولوی .


ترجمه مقاله