ترجمه مقاله

دست چین

لغت‌نامه دهخدا

دست چین . [ دَ ] (ن مف مرکب ) دست چیده . چیده شده با دست . به دست از درخت چیده شده . (یادداشت مرحوم دهخدا). که با دست چیده اند و خود از درخت نیفتاده است (میوه ). || گزیده و منتخب از میوه و امثال آن . گزیده و منتخب از هر چیز بطور مطلق . برگزیده و خلاصه و سرچین . (آنندراج ). || چیزی را که به دست بچینند و انتخاب کنند. (آنندراج ) : در زمستان پس از چهار پنج روز برگها بگردانند و دست چین سازندو در تابستان در دو روز. (ابوالفضل ، از آنندراج ).
- دست چین شدن ؛ با دست چیده شدن میوه از درخت نه با تکان دادن یا فروافتادن خود میوه .
- || انتخاب شدن در چیدن .
- || انتخاب و گزیده شدن .
- دست چین کردن ؛ چیدن با دست نه بوسیله ٔ داس یا تکاندن ویا چوب زدن . بازکردن . قطف .
- || انتخاب کردن میوه در چیدن . برگزیدن ثمار گاه چیدن . چیدن از پس گزیدن .
- || انتخاب کردن . گزیدن .
ترجمه مقاله