ترجمه مقاله

دسومة

لغت‌نامه دهخدا

دسومة. [ دُ م َ ] (ع مص ) مصدر است صفت دَسِم را.(از اقرب الموارد). به معنی مصدر دسم است . (از ناظم الاطباء). چرب بودن . و رجوع به دسم شود. || (اِ) چربی . چربش . چربو. دسومت . به معنی چیزی که به هندی چکنائی گویند خواه از روغن کنجد و غیره باشد خواه از روغن گاو و خواه از پیه . (غیاث ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله