ترجمه مقاله

دش

لغت‌نامه دهخدا

دش . [ دَش ش ] (ع مص ) رفتن . (منتهی الارب ). سیر کردن و حرکت کردن در زمین . (از اقرب الموارد). || دشیشه ساختن ، و آن آشی است که از گندم کوفته ترتیب دهند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به دشیشة شود. || افزون کردن سخن و کلام را، و آن کنایه باشد. (از ذیل اقرب الموارداز تاج ). || (اِ) رفتار. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله