ترجمه مقاله

دش

لغت‌نامه دهخدا

دش . [ دُ ] (ص ) دژ. بد. زشت . پلید. این کلمه بصورت پیشاوند فقط در ترکیبات بکار رود مانند دشنام یعنی نام زشت و دشمن به معنی بدنفس و دشخوار یعنی مشکل . (ازغیاث ). و رجوع به دژ شود. || بد و فاسد. (ناظم الاطباء). || زبون . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله