ترجمه مقاله

دعبب

لغت‌نامه دهخدا

دعبب . [ دُ ب ُ ] (ع اِ) بازی و مزاح . (منتهی الارب ). || (ص ، اِ) لعوب و بازی کننده . (از اقرب الموارد). || سرودگوی نیکو. (منتهی الارب ). مغنی نیکوخوان . (از اقرب الموارد). || جوان نازک بدن تنک پوست . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مرد بامزاح . (منتهی الارب ). لاعب .(اقرب الموارد). || ثمر گیاهی است ، یا آن عنب الثعلب است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله