ترجمه مقاله

دعث

لغت‌نامه دهخدا

دعث . [ دَ ] (ع مص ) باریک نمودن خاک برزمین به دست یا پا. (از منتهی الارب ). نرم کردن خاک بر روی زمین بوسیله ٔ پا یا بوسیله ٔ دست و غیر آن . (از اقرب الموارد). || پیمودن و گام نهادن در زمین . (از ذیل اقرب الموارد از تاج ). || رسیدن کسی را فراخه و سستی ، و فعل آن مجهول بکار رود. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بیمار شدن اول بار. (المصادر زوزنی ). || (اِ) اول بیماری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله