دعوی گر
لغتنامه دهخدا
دعوی گر. [ دَع ْ گ َ ] (ص مرکب ) مدعی . ادعا کننده . (ناظم الاطباء) :
جست دعوی گر مخالف گوی
زیرک سخت چشم حجت جوی .
|| دادخواه . (ناظم الاطباء).
جست دعوی گر مخالف گوی
زیرک سخت چشم حجت جوی .
میرخسرو (از آنندراج ).
|| دادخواه . (ناظم الاطباء).