ترجمه مقاله

دفر

لغت‌نامه دهخدا

دفر. [ دَ ] (ع اِ) گند. (منتهی الارب ). بوی بغل . (دهار): دفراً له ؛ گند باداو را. (از اقرب الموارد). دفراً دافراً لما یجی ٔ به فلان ؛ برای تقبیح کاری گویند. (از اقرب الموارد).
- ام الدفر ؛ دنیا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).این جهان . (دهار).
- || سختی و بلا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). داهیه . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله