ترجمه مقاله

دفعالوقت

لغت‌نامه دهخدا

دفعالوقت . [ دَ عُل ْ وَ ] (ع اِمص مرکب ) گذراندن وقت . (فرهنگ فارسی معین ). || تأخیر. درنگ . فرغل . فرغول . اهمال . (ناظم الاطباء). مماطله . امروز و فردا کردن . (فرهنگ فارسی معین ). عمل بازپس انداختن . بگاه دیگر گذاشتن . تعلل . سر پیچاندن . دورسپوزی . دیرسپوزی . سپوزکاری . مَغْزِش . مولش . (یادداشت مرحوم دهخدا) : چون نواب و وزرا می دانستند که وجوه نخواهد رسید دفعالوقت را عشوه دادندی و جذب خواطر را منت می نهادندی . (تاریخ غازانی ص 244). برحسب دلخواه و ارادت ایشان ساخته می گردانید بی واسطه ٔ وسیلی و شفیعی و دفعالوقتی . (تاریخ قم ص 5).
- به دفعالوقت گذراندن ؛ امروز و فردا کردن . (فرهنگ فارسی معین ).
- دفعالوقت کردن ؛ امروز و فردا کردن . (فرهنگ فارسی معین ). تسویف . (یادداشت مرحوم دهخدا). امرار وقت کردن .
- دفعالوقت نمودن ؛ اهمال نمودن و امروز و فردا کردن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله