ترجمه مقاله

دفنوک

لغت‌نامه دهخدا

دفنوک . [ دَ / دَ ف َ ] (اِ) غاشیه و زین پوش . (برهان ). غاشیه که هنگام سواری چاکران بر دوش افکنده پیشاپیش اسپ خواجه ٔ خود روند، و چون فرودآید آنرا بر روی زین کشند. (آنندراج ) :
کون چو دفنوک پاره پاره شده
چاکرش بر کتف نهد دفنوک .

منجیک .


از بزرگی که هستی ای خشنوک
چاکرت بر کتف نهد دفنوک .

منجیک .


|| چماق . (برهان ) (از آنندراج ).
ترجمه مقاله