ترجمه مقاله

دلالة

لغت‌نامه دهخدا

دلالة. [ دَ ل َ ] (ع مص ) رهنمونی کردن کسی را و توفیق راست کرداری دادن به وی . (از منتهی الارب ). راه نمودن . (المصادر زوزنی ) (دهار). راهنمایی کردن به راه صواب و ارشاد کردن و هدایت نمودن . چنین شخصی را «دال » و آن شی ٔ را «مدلول علیه » گویند. (از اقرب الموارد). دلولة. دلیلی . رجوع به دلولة و دلیلی شود.
ترجمه مقاله