ترجمه مقاله

دلب

لغت‌نامه دهخدا

دلب . [ دُ ] (ع اِ) درختی است بزرگ با برگهای عریض و پهن ، این درخت بدون شکوفه و میوه است . (از اقرب الموارد). چنار. (دهار). درخت چنار را گویند و به عربی برگ آنرا ورق الدلب خوانند. (از برهان ). درخت چنار. (الفاظ الادویة). به پارسی صنار گویند و به شیرازی چنار خوانند. (از اختیارات بدیعی ). لیث گوید درخت عیشام را عرب دلب گوید و درست آن است و درخت چنار است . (از تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). رجوع به چنار شود. || جنسی اند ازسودان و سیاهان ، یکی آن دلبة. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله