ترجمه مقاله

دلفریبی

لغت‌نامه دهخدا

دلفریبی . [ دِ ف َ] (حامص مرکب ) دلفریب بودن . فریبندگی دل . دل آرایی . حالت و چگونگی دلفریب . دل آرایی . زیبائی :
سوی ما نامه کرد و ما را خواند
فصلهایی به دلفریبی راند.

نظامی .


آورده مرا به دلفریبی
واداده بدست ناشکیبی .

نظامی .


بدین دلفریبی سخنهای بکر
بسختی توان زادن از راه فکر.

نظامی .


خون هزار وامق خوردی به دلفریبی
دست از هزار عذرا بردی به دلستانی .

سعدی .


ترجمه مقاله