ترجمه مقاله

دلمه شدن

لغت‌نامه دهخدا

دلمه شدن . [ دَ ل َ م َ / م ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بسته شدن مایعات . بستن شیر یا خون چون پنیری یا جگری و امثال آن . بستن ، چنانکه پنیرو نشاسته ٔ پخته و آب پخته ٔ کله پاچه چون سرد شود و پخته ٔ سریشم ماهی و امثال آن . بسته شدن چنانکه خون یاشیر. لخت شدن . لخته شدن . بستن . انبستن . کلچیدن : دلمه شدن خون ؛ عَلَقه گشتن آن . دلمه شدن شیر کودک ؛ چون پنیری بازگشتن از گلوی او. (یادداشت مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله