ترجمه مقاله

دلم

لغت‌نامه دهخدا

دلم . [ دَ ل َ ] (ع اِ) اندک فروهشتگی لب . (منتهی الارب ). || جانورکی است که به مار ماند و در حجاز می باشد و در شدت و قوت بدو مثل زنند و گویند: هو أشد من الدلم . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || قمری ، یانوعی از کبوتر صحرائی است به لغت اهل مصر. (منتهی الارب ). || از اعلام است . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله