دل نگرانی
لغتنامه دهخدا
دل نگرانی . [ دِ ن ِ گ َ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت دل نگران :
دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید
ورنه از جانب ما دل نگرانی دانست .
|| انتظار. || اندوه و ملالت . (ناظم الاطباء). رجوع به دل نگران شود.
دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید
ورنه از جانب ما دل نگرانی دانست .
حافظ.
|| انتظار. || اندوه و ملالت . (ناظم الاطباء). رجوع به دل نگران شود.