ترجمه مقاله

دمستنس

لغت‌نامه دهخدا

دمستنس . [ دِ م ُ ت ِ ] (اِخ ) بزرگترین خطبای آتن است که در سال 382 یا 385 ق . م . تولد یافت و در 322 ق . م . درگذشت . وی فرزندمردی اسلحه ساز بود و در آغاز جوانی از وجود پدر محروم شد و چون به سن رشد رسید خطیبی پیشه کرد و برای اینکه در این طریق بر دیگران برتری یابد به تربیت صداو تنظیم حرکات و تقویت سینه پرداخت ، چنانکه دیرزمانی دهان را از سنگریزه می انباشت و در کنار دریا برابرامواج خروشان سخنوری آغاز می کرد تا از این راه صدای خویش را تربیت کند و در ضمن خطابت از غوغای خیل شنوندگان رشته ٔ کلام را از دست ندهد. گاه نیز در زیر تیغتیزی مشق سخنرانی می کرد تا بدین طریق خود را از حرکات ناصوابی که در ضمن تکلم ظاهر می ساخت بازدارد. دمستنس پانزده سال بر ضد فیلیپوس پادشاه مقدونیه که درصدد تصرف وی بود سخنرانی کرد و خطابه های او در این باب به نام فیلیپیک موسوم است . پس از مرگ فیلیپوس و پسرش اسکندر نیز دمستنس از آتنیانی که بر ضد آنتی پاتر حاکم مقدونیه سر بشورش برداشته بودند هواداری کرد، لکن چون آنتی پاتر در محل کرانن فاتح شد دمستنس از ترس انتقام وی به کالوری گریخت و در آنجا خود را مسموم ساخت . از دمستنس 61 خطابه و 65 آغاز خطابه و 6 مکتوب بجای مانده است . شرح زندگانی وی را پلوتارخس مفصلاً نگاشته است و مجسمه ٔ زیبایی از او در فرانسه موجود است . (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دو کولانژ). و رجوع به دایرةالمعارف فارسی شود.
ترجمه مقاله