ترجمه مقاله

دمص

لغت‌نامه دهخدا

دمص . [ دَ ] (ع مص ) شتاب کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || افکندن ماده سگ بچه ، و ماکیان تخم خود را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || زاییدن و بیرون آوردن درندگان آنچه در شکم دارند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله