ترجمه مقاله

دمور

لغت‌نامه دهخدا

دمور. [ دَ ] (اِخ ) نام یکی از خویشان افراسیاب که در کشتن سیاوش سعی بسیار کرد. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ) (از شرفنامه ٔ منیری ) (از انجمن آرا) :
دگر سرکشی بود نامش دمور
که همتا نبودش به توران به زور.

فردوسی .


ترجمه مقاله