ترجمه مقاله

دهماء

لغت‌نامه دهخدا

دهماء. [ دَ ] (ع ص ، اِ) مؤنث ادهم . شتر ماده ٔ نیک خاکسترگون . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
- حدیقةدهماء ؛ مرغزار نیک سبز که از شدت سبزی و طراوت به سیاهی زند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
|| یقال دهماءالناس ، ای جماعتهم . (مهذب الاسماء). || دیک دیرینه . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || گوسپند سرخ خالص . || عدد بسیار.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || هیأت مرد و گونه ٔ وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گیاهی است پهنا که بدان دباغت کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || شب بیست و نهم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله