دهن دوختن
لغتنامه دهخدا
دهن دوختن . [ دَ هََ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه است از خاموشی گزیدن و سکوت ورزیدن . (یادداشت مؤلف ) :
از آن مرد دانا دهن دوخته است
که بیند که شمع از زبان سوخته ست .
از آن مرد دانا دهن دوخته است
که بیند که شمع از زبان سوخته ست .
سعدی (بوستان ).