دوائیةلغتنامه دهخدادوائیة. [ دَ ئی ی َ ](ع ص نسبی ) دوایی . دارویی . تأنیث دوائی . (یادداشت مؤلف ) : و له [ لخشکنجبین ] رائحة دوائیة.(تذکره ٔ ابن بیطار). رجوع به دارویی و دوایی شود.