دوالین
لغتنامه دهخدا
دوالین . [ دَ ] (ص نسبی ) از دوال . تسمه ای چرمی . دوالی : عمید خراسان می آمد و ساختی دوالین بر اسب افکنده بود و قبایی و ردایی پوشیده . (اسرار التوحید چ صفا ص 97).
نردبان پایه ٔ دوالین بود
کز پی آن بلندبالین بود.
نردبان پایه ٔ دوالین بود
کز پی آن بلندبالین بود.
نظامی .