ترجمه مقاله

دورانداختنی

لغت‌نامه دهخدا

دورانداختنی . [ اَ ت َ ] (ص لیاقت ) هر چیز که سزاوار دورانداختن باشد. (ناظم الاطباء). راندنی . دور ساختنی . || به دور پرتاب کردنی . || فضله ای از هر چیزی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله