ترجمه مقاله

دوراندیشگی

لغت‌نامه دهخدا

دوراندیشگی . [ اَ ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) دوراندیشی . مآل اندیشی . عاقبت بینی . عاقبت اندیشی . تدبیر و پیش بینی پایان کار. (یادداشت مؤلف ) : چون رکن الدین از دوراندیشگی تقاعد می نمود. (تاریخ جهانگشای جوینی ). رجوع به دوراندیش و دوراندیشی شود.
ترجمه مقاله