ترجمه مقاله

دورگه

لغت‌نامه دهخدا

دورگه . [ دُ رَ گ َ / گ ِ ] (ص نسبی ) دوتخمه . دورگ . اسب یا حیوانی که از دو جنس مختلف باشد. اسبی که نژاد وی آمیخته شده باشد. (ناظم الاطباء): اسب دورگه ؛ اسب دوتخمه . عربی و ترکمانی . اکدش . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دورگ شود. || مطلق آمیختگی چنانکه آمیختگی زیر و بم آواز و جز آن .
- دورگه شدن صوت ؛ جهوری شدن آن چنانکه در نوبالغان . (یادداشت مؤلف ).
- صدای دورگه ؛ آوازی چون آواز کسی که شب نخفته است . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله