ترجمه مقاله

دورگ

لغت‌نامه دهخدا

دورگ . [ دُ رَ ] (ص مرکب ) ذوجنبتین . (لغات فرهنگستان ). دورگه . هجین . حیوان از دو جنس مختلف زاده . که پدر از نوعی و مادر از نوعی دیگر دارد: سگهای گرگی دورگند. این اسب یا خروس دورگ است ؛ یعنی اسبی که مادر او عربی و پدرش ترکمانی است یا خروسی که مثلاً از مرغ لاری و خروس عادی است . (از یادداشت مؤلف ). || توسعاً کودکی که از دو خانواده ٔ ناکفو یا دو نژاد مختلف تولد شده است : محمود غزنوی دورگ بود که پدر ترک و مادر سگزی داشت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دورگه شود.
ترجمه مقاله