ترجمه مقاله

دوری

لغت‌نامه دهخدا

دوری . [ ی ی ] (ع اِ) کسی : مابه دوری ؛ نیست در آن کسی . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). ما بالدار دوری ؛ای احد. (از مهذب الاسماء). || نوعی از گنجشک که در خانه ها آشیانه سازد. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله